محل تبلیغات شما

از تو گفتن که خطا نیست

با تو رفتن که خطا نیست

تو سیاه شب کوچه ماهو دیدن که خطا نیست

از تو خوندن که خطا نیست

با تو موندن که خطا نیست

خنکای عصر جمعه است گر گرفتن که خطا نیست

دنگ شو توی گوش هام آرام میخواند و فکر میکردم طولانی مدت است که ننوشته ام از تمام روزهایی که گذشت که ذهنم انباشته از کلمه ها شده بود چیزی نگفته ام و دلم نوشتن میخواهد دلم گفتن میخواهد دلم داد زدن میخواهد ولی همانقدر که ذهنم لبریز از کلمه هاست همانقدر هم واژه ها از زیر دستم فرار میکنند دور میشوند و همه آنچه که میخواهم بگویم را ضایع میکنند میخواهم بنویسم میخواهم از دستهام بنویسم که بوی لیمو میدهند از دلشوره ای که پایان ندارد از شادی ای که دلم را گرم میکند از نگرانی هایی که به گلویم چنگ میزنند ولی انگاری که زبانم بسته باشد و دستهام ناتوان از نوشتن

به خیالم دنگ شو همه آنچه را که میخواستم روایت کنم برایم خواند.

از شادی برای گل رز تا بغض برای ندانستن

اسمش ممدرضا بود راننده تپ سی!

من باید یک ادم بزرگ منطقی بمانم

خطا ,تو ,دلم ,میخواهم ,میخواهد ,ای ,که خطا ,ای که ,که به ,میخواهد دلم ,دنگ شو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دیـــــــوار دلــــتنگیهای مــــــن